نمی دانم چرا هر چه تلاش می کنم از هیاهو وجنجال به دور باشم موفق نمی گردم. چرا که بیان و نگارش برخی مطالب توسط برخی دوستان وتوجه به حدیث شریف حب الوطن من الایمان مانع سکوت وخاموشی می گردد که سخت معتقدم: اگر خاموش بنشینم گناه است .
در نشریه محترم کویر شماره 838 مورخه سه شنبه 11 آبانماه 1389 مطلبی با عنوان اینجا استان سمنان است. . . . از عزیز گرامی جناب آقای سید محمد نجاتی به چاپ رسیده بود که بر خود لازم دانستم در ارتباط با آن، مواردی را به استحضار ایشان، کلیه هم استانی های فهیم ومسئولین محترم استان برسانم.
در بیان مطالب سعی می کنم که خط به خط، همراه مرقومه ایشان پیش بروم و در هر مورد مطالبی را جهت روشن شدن اذهان عمومی بیان کنم وگرنه مطالبی که می توان گفت به مراتب بیش از اینهاست.
در ابتدای نامه جناب آقای نجاتی، نویسنده مطلب قبلی با عنوان به نام استان، به کام سمنان ، جناب آقای حشمت ا. . . جهانگیری را متهم نموده اند که ایشان وتمام شاهرود دوستانی که مانند ایشان می اندیشند، به سمنان حساسیت دارند.
به فرض صحت ادعای ایشان باید به عرض رساند که برای رفع ودرمان هر نوع بیماری باید ابتدا به علت بروز آن توجه کرد که این نوشتار برای بیان پاره ای از عللی که می تواند این حساسیت ها را ایجاد کند نوشته شده است.
اما برای راحتی خیال جناب نجاتی ودوستانشان مبنی بر اینکه هیچگونه بیماری وحساسیتی در میان نیست و بالطبع نیازی به درمان و واکسینه شدن و قرنطینه وسایر خدمات درمانی و بلاشک پس از طی این روند، پرداخت صورت هزینه ها توسط بیمار نمی باشد باید گفت که: ما شهروندان شاهرودی هیچ ابایی نداریم که بگوییم جمعی از بهترین دوستان ما سمنانی هستند. اینکه ما مسلمان، شیعه، آریایی وایرانی وساکن استان سمنان هستیم مایه مباهات ماست.
جناب آقای نجاتی، ما خدای متعال را شاکریم که در استان سمنان زندگی می کنیم. سمنانی که زبان اساطیری خود را حفظ نموده است وتاریخی نه هزار ساله دارد. سمنانی که زیبایی سحر انگیز تپه های دلازیان اش باعث آرامش روح وروان است. سمنانی که مهد پرورش عارفانی بزرگ وقللی سترگ در عرفان اسلامی وایرانی چون علاء الدوله، پیر نجم الدین وملاعلی سمنانی است. جناب نجاتی من وهمشهریانم از زیستن در استان سمنان ناراضی نیستیم که همه جای ایران سرای من است.
حق با شماست در صفحات مصوبات دور اول سفر استانی هیات دولت به استان سمنان اثری از مصوبه راه اندازی واحد خودرو سازی در شاهرود نیست. هرچند قول شفاهی آن داده شده بود، اما از آنجا که یک مثل قدیمی می گوید: حرف باد هواست وشما نیز به دلیل طبیعت حرفه خبرنگاری خویش به دنبال سند مکتوب هستید، توجه تان را به سند ملی توسعه استان سمنان صفحه 30 ردیف 7 از فصل صنعت ومعدن جلب می نمایم که در آن آمده است: استقرار صنایع خودرو سازی وتکمیل زنجیره تولیدی خودروی کشور، با اولویت شاهرود، دامغان، سمنان .
علیرغم اینکه سمنان آخرین اولویت بیان شده می باشد وبا وجود کارخانه تولید اتوبوس عقاب در سمنان آیا به نظر شما تاسیس دومین کارخانه تولید خودرو در این شهرستان اندکی به دور از عدالت نیست؟
به شرایطی که در جریان سفر استانی دور اول، در استادیوم تختی شاهرود پیش آمده اشاره فرمودید. لابد منظورتان عمل زشت وناپسند علم کردن پلاکارد سمنان=اسراییل است. در این زمینه باید گفت:
الف: به راستي اين عناصر كيستند و به دنبال كسب چه نتيجه اي ؟ آري ما نيز چون شما و بلكه بيشتر از شما خواهان شناسایی این افراد و بررسي علل اين عمل و شناختن محركين آنها هستيم.
ب: آيا اين دوستان بقيه السلف و خلف همان جريان مهرباني نيستند كه در روز امضاي طومار 16 متري معروف در شهر سمنان و در جنب محل برگزاري نماز پر شكوه جمعه فرياد بر مي آوردند : الهي اين هم(دکتر کاظم جلالی نماینده محترم مردم شریف شهرستان شاهرود در مجلس شورای اسلامی) مثل حسيني سرطان بگيرد و بميرد، بلند صلوات بفرست ؟ بد نيست كه نگاهي به پيام تسليت مقام معظم رهبري به مناسبت شهادت مرحوم حسيني شاهرودي بياندازيم تا بدانيم ايشان اين شهادت را چه ضربه اي به نظام دانستند.
ج: ازآنجاييكه بنا به يك مثال قديمي فرض محال، محال نيست ما نيز فرض را بر آن ميگذاريم كه اين پلاكارد توسط آحاد مردم شاهرود تهيه شده باشد. به راستي چرا به جاي پرداختن به معلول به دنبال علت نباشيم و در صدد بر نياييم كه بدانيم مگر در اين استان در طي ساليان گذشته چه اتفاقي افتاده است كه مردم، مركزيت استان را با اسراييل مقايسه مي كنند و يا مثلا امام جمعه محترم دامغان كه عنصري آگاه، شجاع، منطقي و در عين حال بسيار صبور است در جلسه شوراي اداري مورخه 30/3/1386 اعلام ميدارد : چنانچه حقوق حقه مردم شريف دامغان ادا نگردد، ايشان به عنوان اعتراض آن شهر را ترك وپاسخ مردم بي پناه را به آقايان وا ميگذارد ؟
د: اسراييل : 1. اين كلمه نام يكي از اسباط يعقوب (ع) پيامبر بزرگ خداست. 2. به معناي كشوري خيالي است كه جمهوري اسلامي ايران موجوديت آن را به رسميت نمي شناسد و در ادبيات سياسي ما از آن به عنوان رژيم اشغالگر قدس، ياد مي شود. پس اصلا اسراييل وجود ندارد.
3. نام روستايي در بخش ميامي شهرستان شاهرود است که پيش از انقلاب به نام اسراييل و بعد از انقلاب به نام روستاي قدس شناخته مي شود.
حال معلوم نيست منظورتهيه كنندگان آن پلاكارد از اسراييل كدام بوده است و مركزيت محترم استان را با كداميك از موارد فوق مقايسه كرده اند ؟
اما در مورد برخورد لفظی بین آقایان دکتر دوستمحمدی نماینده محترم سابق مردم سمنان ودکتر جلالی نماینده محترم مردم شاهرود در جلسه هیات دولت وبه ادعای شما در پی آن برخورد لفظی ریاست محترم جمهور با آنان. بد نیست اطلاعات خویش را تکمیل نمایید. اولا طبق اصول 84 و86 قانون اساسی نمایندگان مجلس در بیان نظرات خویش آزادند وکسی حق برخورد با آنان را ندارد. ثانیا بنا بر گواهی وشهادت حضار جلسه، اعتراض وتوهین از جانب جناب آقای دکتر دوستمحمدی صورت گرفته وحتی بسیاری از حضار جلسه، منجمله وزرای محترم از سکوت وبرخورد متین وبا وقار جناب آقای دکتر جلالی ابراز رضایت وتشکر نموده اند.
در مورد ادعای آقای جهانگیری در خصوص واگذاری پروژه ها به پیمانکاران مرکز استان تعریض نموده اید. باید پرسید ایشان در کجای مطلب خویش فقط به پروژه های راه اشاره نموده اند؟ بد نیست برای آگاهی بیشتر نگاهی به نام ومحل شرکت های مجری مسکن مهر ویا سایر پروژه های ساختمانی بخش دولتی در شاهرود بیاندازید تا بدانید چه تعداد از آنها صحت ادعای آقای جهانگیری را تایید می کنند؟
اما در خصوص راه های استان باید به عرضتان برسانم که علیرغم ادعای عجیب شما؛متاسفانه بدترین راه های استان در محدوده استحفاظی شاهرود قرار دارد. تازه در صورت صحت ادعای شما باید گفت : اداره کل راه وترابری از معدود ادارات کل موجود در شاهرود است ومابقی در مرکز استان واقع است واگر بنا را بر آنچه بگذاریم که شما ادعا فرموده اید، ببینید در این سالیان سایر شهر های استان چه کشیده اند؟
در مورد ورزشگاه های 15 هزار نفری سمنان وشاهرود که شما مدعی شده اید ورزشگاه سمنان در سال 84 کلنگ خورده است وورزشگاه شاهرود در سال 88 مصوب شده است جهت رد ادعای شما وروشن شدن ذهن شما وهم استانیهای عزیز توجه تان را به سند ملی توسعه استان سمنان صفحه 29بند 1 جلب می نمایم که ساخت هر دو ورزشگاه را با هم پیش بینی نموده است ویا مثلا بند 8 همان سند در مورد ساخت هتل ورزش در این دو شهرستان. ودعوت می نمایم با مراجعه به شاهرود ملاحظه فرمایید آنچه ساخته شده است(که صد البته خدای را شاکریم واز بانیان آن کمال تشکر را داریم) یک خوابگاه است یا چنان که در سند توسعه آمده است هتل ورزش؟
نوشته اید سمنان شهری صنعتی وشاهرود شهری کشاورزی است. اولا در سند ملی توسعه استان سمنان صفحه 15 فصل صنعت ومعدن آمده است: صنعت ومعدن در سند ملی توسعه ونظریه پایه توسعه استان به عنوان محور توسعه در نظر گرفته شده است . پس شاهرود از چرخه توسعه استان بازمانده است. اما در خصوص بخش های کشاورزی در همین سند چنین آمده است:
صفحه 6بند ه ردیف 16: توسعه کشت پسته وزیتون در نواحی میانی وجنوبی، گردو در شمال، فعالیت های متمرکزدام وطیور وکشت گلخانه ای در سطح استان . آیا نامی از محصولات باغی وزراعی شاهرود می بینید؟
صفحه 31 فصل بازرگانی: ایجاد پایانه های تجاری وباراندازی صادراتی محصولات کشاورزی وصنعتی در شاهرود، سمنان وگرمسار در راستای بهره گیری تجارت با کشورهای آسیای میانه .
جناب نجاتی شما که دارای اطلاعات کامل هستید بفرمایید اثری از این پایانه ها در شاهرود به قول شما قطب کشاورزی سراغ دارید؟
صفحه 31 فصل بازرگانی ردیف 6: ایجاد منطقه ویژه اقتصادی صنایع فر آوری وتبدیلی مواد معدنی وکشاورزی . آیا نشانی از این منطقه ویژه اقتصادی ویا این صنایع تبدیلی در شاهرود دارید؟
اما در خصوص اینکه شما بزرگواری می فرمایید وخواستار انتقال باغات ومزارع کشاورزی وتاکستانهای شاهرود به سمنان نمی شویدباید عرض کرد: اولاً ما خوشحالیم که بزرگترین باغهای گردوی جهان در منطقه شهمیرزاد واقع است.
ثانیاً ما شرمنده ایم که اراده خداوندی بر این قرار گرفته است که این باغات ونعمات در شاهرود قرار گیرد ونه جای دیگر. ثالثاً آیا به خاطر دارید که چندی قبل با باروری مصنوعی ابرها سعی در ایجاد باران بیشتر در مرکز استان شد که دست بر قضا بیشتر آن باران در شهرهای دامغان وشاهرود فرو بارید؟
جناب نجاتی ما مخالفتی با انتقال این معدود نعمات باقی مانده نداریم ولی متاسفانه نمی شود. چرا که:
چراغی را که ایزد برفروزد هر آنکس پف کند . . . . . . . . . . . .
ولی بفرمایید اگر شاهرود را به عنوان قطب کشاورزی قبول دارید چرا برخی از دوستان در صدد انتقال مرکز تحقیقات کشاورزی استان از شاهرود کشاورزی به سمنان صنعتی بودند؟ ما چه کنیم دم خروس را باور کنیم ویا قسم حضرت عباس؟
در مورد نیروگاه سیکل ترکیبی نیز در صفحه 5 بند د ردیف 12 سند توسعه استان بر ارتقا کل استان در زمینه تولید انرژی تاکید شده است ودر مورد خاص نیروگاه نیز در صفحه 32 بخش انرژی ردیف 3 آمده است: تسریع در احداث نیروگاه های 500 مگاواتی شاهرود وسمنان . چه بر اساس میزان مسافت تا تهران وچه بر اساس حروف الفبا باید اول نام سمنان نوشته می شد اما نوشته شدن نام شاهرود در ابتدا نشان از اولویت اجرای این طرح در شاهرود دارد.
نجاتی عزیز شما که آدم منصف وبا وجدانی هستید ودیگران را نیز به این امور فرامی خوانید، شما چرا اینچنین فضا را تار و آلوده نموده ومانع رویت خورشید حقیقت توسط دیگران می شوید؟
مرقوم فرموده ایدکه: انتخاب سمنان به عنوان مرکز استان توسط شما وما وامثال آقای اکرمی صورت نگرفته است. در مورد نقش خود وجناب اکرمی درست نوشته اید اما دست بر قضا پدران ما، در شاهرود نقش بسیار موثری در این زمینه داشتند. در آن هنگام که بر اساس غیرت دینی وبه اشاره علمای اسلام در سال 1321 درگیری بین مردم مسلمان ومومن وغیور شاهرود با اهالی فرقه ضاله بهاییت پیش آمد، این عمل به عنوان بزرگترین گناه شاهرود وشهروندان آن در زمان رژیم منحوس پهلوی ثبت شد و وقتی که در سال 1344 قرار شد مرکز استان تعیین گردد، هنوز این کینه از دل جناب سپهبد نصیری، همان عنصری که حکم عزل دکتر مصدق را در جریان کودتای ننگین 28 مرداد به او ابلاغ کرد وپس از آن مورد عنایت شاه مخلوع قرار گرفت وسپس به ریاست ساواک منصوب گردید(وانشالله لااقل در بهایی بودن ایشان بر اساس اسناد ومدارک موجود شکی ندارید وبیان این موضوع را از جانب حقیر، حساسیت نمی دانید) نرفته بود. واین مهمترین علت وانگیزه انتخاب نشدن شاهرود به عنوان مرکز استان بود وگرنه در سالیان قبل از آن شاهرود به عنوان امیر نشین ایالت قومس بوده است. (در این مورد شما را به کتاب پیغمبر دزدان اثر دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی ارجاع می دهم).
در مورد اینکه نوشته اید شاید شما خاطره سخنان دکتر احمد نژاد در شاهرود واعلام یکباره فرمانداری ویژه این منطقه هنوز زیر دندانتان باقی مانده و. . . . . . . . . . . اما من معتقدم که آرزو بر جوانان عیب نیست . باید گفت اولاً مشاهده فرمودید که به لطف خدا این آرزوی دیرینه همین به قول شما جوانان بالاخره محقق شد. ثانیا از شما وهمفکرانتان تشکر می نمایم که ریاست جمهور یک کشور عظیم چون ایران اسلامی را آنقدر بی کفایت می دانید که به نظر واذعان شما یکباره جو گیر می شود ویک شهر را فرمانداری ویژه اعلام می کند. اما من وهمه شهروندان شاهرودی این ابلاغ بسیار دیر هنگام را در نتیجه سالهای سال کار کارشناسی می دانیم. اما یک بخش از سخنانتان را تایید می کنم که مزه این اعلام نه در زیر دندانمان که تا ابد در قلب وروح هر شاهرودی آزاده ای خواهد ماند.
در مورد انتقال پایتخت، باید گفت که معمولا در سمینارها وهمایش ها از این حرف ها زیاد گفته می شود. چنانکه در همایش شاهرود وتوسعه در سالیان قبل نیز قولهای زیادی به شاهرود داده شد ویا بلاشک در همایش ملی دامغان در افق 1404 در آذر ماه امسال نیز وعده های فراوانی داده خواهد شد.
در خصوص تلاش نماینده محترم دامغان جهت ارتقاء سطح علمی ودانشگاهی آن شهر باید معروض داشت ما نیز از زحمات وتلاشهای بی وقفه حضرت حجت الاسلام والمسلمین ملک محمدی نماینده محترم مردم شریف دامغان در مجلس شورای اسلامی بی نهایت سپاسگزاریم وامید واثق داریم که به زودی با همگرایی وهمدلی بیشتر بین زعما ومسئولین دو شهرستان شاهرود ودامغان، شاهد ترسیم نقشه راه توسعه شرق استان سمنان باشیم.
نوشته اید که در به طور مثال استان اصفهان اتحاد وهمدلی بین شهرها وجود دارد. اولا در این استان نیز به وقت لزوم ودر صورت احساس خطر برای منافع کل استان شاهد همان وحدت خواهید بود. اما بد نیست بدانید در همان استان مورد استناد شما، مرکزیت استان نه تنها با تاسیس کارخانه خودروسازی سایپا در شهرستان کاشان مخالفت ننمود ودر صدد بردن این امتیاز به مرکز استان نشد بلکه تمام تلاش ومساعی خود را در زمینه استقرار این کارخانه در کاشان مصروف داشت.
نوشته اید که چرا در سالیان پس از انقلاب یک استاندار بومی نداشته ایم؟ به راستی چرا؟ وحتی کوچکتر از آن، در سی سال پس از انقلاب حضور تنها فرماندار بومی در شاهرود همزمان شد با ارتقاءفرمانداری این شهرستان به فرمانداری ویژه. ولی تا زمان حضور او اختیارات این فرمانداری آیا تفویض گردید؟
نجاتی عزیز به قول خودت حرف بسیار است ونوشتنش مثنوی هفتاد من کاغذ می طلبد.
آیا اندیشیده اید که چرا در حالی که از اعتبارات استانی به فرودگاه عملیاتی شاهرود سهمی تعلق نمی گیرد، مبلغ یک میلیارد تومان به فرودگاه آموزشی سمنان تخصیص می یابد؟
آیا اندیشیده ای که اگر تبعیض وناعدالتی به قول شما در استان وجود ندارد چرا نماینده مردم شاهرود بیان می کند که سالهاست بر علیه تبعیض وبی عدالتی در استان فریاد می زنیم ؟ ویا استاندار محترم وفرهیخته استان جناب آقای دکتر رهی که انصافاً در مدت حضورشان باعث دلگرمی مردم استان وشهرستان شاهرود بوده اند بیان می فرمایند به منظوررعایت عدالت در تخصیص اعتبارات معاون خود را از بین نیروهای غیر بومی انتخاب کرده ام ؟
نجاتی جان در ابتدای مطلب آورده بودی که مثال آقای جهانگیری مثال کسی است که می گوید: نه خود خورم، نه کس دهم، گنده کنم به. . . . دهم . اولا این طرز بیان از شخصیتی چون شما ودر یک نشریه بعید است اما چون خود فرموده اید باید عرض کرد، آخر عزیز من سهم خودمان داده نمی شود که بخوریم هیچ بلکه سهم آن کس دیگر وحتی. . . . . . نیز پرداخت نمی گردد. ظاهرا اموری مهمتر وواجب تر از سهم خودم وآن کس و. . . . وجود دارد که همه سهام صرف آن می گردد ویا لااقل سعی می گردد صرف آن شود. برادر خوبم این فریاد اعتراض وبه قول شما حساسیت از آن جهت است که به فرموده رسول گرامی اسلام: الملک یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم .
هر چند معتقدیم که انشا ا. . . با پیگیری واجرای درست سیاستهای جناب آقای دکتر رهی استاندار محترم وجناب آقای مهندس بندر آبادی فرماندار شهرستان شاهرود می توان امید به فردایی بهتر وتوام با عدالت برای استان سمنان داشت وشاهد رشد سریع ومتناسب ومتوازن همه شهر های استان پهناور سمنان بود.
اما ای کاش به جای مجادله که نه بلکه مباحثه امثال من وشما، روزی مسئولین استان وشهرستانهای آن با مدارک وآمار واطلاعاتی که به یقین از منابع آماری من وشما دقیق تر وبه روز تر است با هم ودر حضور مردم مناظره می کردند تا حقایق برای همه مردم شریف استان سمنان روشن گردد.
وبه تبعیت از شما مطلب خویش را با ابیاتی از لسان الغیب خواجه شیراز به پایان می برم که فرمود:
صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد *** ور نه اندیشه این کار فراموشش باد
آنکه یک جرعه می از دست تواند دادن *** دست با شاهد مقصود در آغوشش باد
شاه ترکان سخن مدعیان می شنود***شرمی از مظلمه خون سیاوشش باد
ارادتمند و برادر کوچک شما
بابک رحیمیان، شاهرود