قبل از نماز جمعه ملاقاتهایی با مردم عزیزمان داشتم. سپس در نماز جمعه حضور یافتم. انصافاً محل برگزاری نماز جمعه نامناسب است. ما که در خیابان و در آفتاب نشسته بودیم حسابی سوختیم و عرق ریختیم. بعد از خاتمه نماز به داخل سالن هم رفتم دیدم بوی عرق و هوای نامناسب بسیار آزاردهنده بود.
امدیوارم مصلای شاهرود هر چه سریعتر آماده شود و سال آینده در مصلی نماز جمعه اقامه شود.
بعد از نماز جمعه مستقیم به دفتر رفتم و تا اذان مغرب ملاقات مردمی داشتیم. مشکلات مردم بسیار زیاد است.
پس از نماز مغرب و عشاء برای افطار به تکیه برنجی ها رفتم. مراسمی به همت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تشکیل شد و پرسنل عزیز این سازمان در شاهرود وجمعی از هنرمندان محترم شاهرودی و مدیر کل محترم استانمان حضور داشتند و مراسم در حیاط تکیه برگزار شد.
این تکیه قدیمی جزو میراث فرهنگی شاهرود است. در این مراسم اینجانب صحبت کردم و در صحبت هایم اشاره کردم که شاهرود هنوز هیچگونه احساس و شهودی نسبت به حضور سازمانی به نام میراث فرهنگی و گردشگری دراین شهرستان ندارد.
علیرغم ظرفیت های بالای این شهرستان و حضور دو عارف بزرگ همانند بایزید بسطامی و شیخ ابوالحسن خرقانی ما هیچگونه تحرکی از ناحیه میراث فرهنگی در این خصوص ندیدیم. پس از پایان مراسم آقای ابوالفضلی رئیس اسبق اداره شاهرود گلایه کرد که گویا سخنان من به معنای نادیده گرفتن زحمات پرسنل عزیز این نهاد در شاهرود بوده که آنرا نفی کردم و بی تردید قدردان زحمات این عزیزان هستم. پس از آن به دانشگاه صنعتی شاهرود رفتم و در برنامه افتتاحیه «ضیافت اندیشه» شرکت کردم.
در پایان شب نیز تا حدود ساعت یک و سی دقیقه نیمه شب با حضور امام جمعه محترم و حاج آقای نظری با مسئولین دانشگاه جلسه داشتیم و تصمیمات مناسبی اتخاذ کردیم.