وقوع حوادث پس از انتخابات 22 خرداد را چگونه ارزیابی میکنید؟
در کشوری که دموکراسی و مردمسالاری و قانون بر آن حاکمیت دارد و حق اعتراض پذیرفته است، اعتراض باید در چارچوب قانون انجام شود. انتخابات 22 خرداد با اعتراض برخی کاندیداها مواجه شد، اما این اعتراض میتوانست در چارچوب قانون دنبال شود. پس از برگزاری انتخابات با هر 3 نامزد غیرپیروز جلسه داشتیم و در تمام جلسات هم تاکید بر این بود که زمان شورای نگهبان به اتمام نرسیده است؛ برای اعتراض به شورای نگهبان مراجعه کنید، اما هیچکس این کار را نکرد، جز یک کاندیدا که اعتراض خود را بیان کرد و در پی آن هم شورای نگهبان جلسهای را جهت گفتوگو با کاندیداهای حاضر در صحنه انتخابات ترتیب داد تا بنشینند و صحبت کنند ولی در آنجا هم فقط یک کاندیدا مراجعه کرد و دیگران راه دیگری را انتخاب کردند. اما نکته جالبی را به یاد دارم؛ زمانی که به کاندیداهای محترم مراجعه کردیم، به یاد دارم که در جلسه اول خدمت آقای میرحسین رسیدیم، آقای دکتر زاکانی و آقای دکتر نادران هم حضور داشتند، در آن جلسه چندین بار تاکید کردیم که اگر احساس میکنید تقلبی صورت گرفته و حقوق مردم پایمال شده است، اعتراضات خود را به ما منعکس کنید و در چارچوب قانون پیش روید، اما آقایان به حرفهای زده شده در آن روز هیچ اعتنایی نکردند در صورتی که اگر همه با ضوابط قانونی پیش میرفتند و عمل میکردند، این همه خسارت بعد از انتخابات پدید نمیآمد. مساله دیگری هم که وجود دارد اطلاع داشتن هر 3 کاندیدا از نحوه برگزاری انتخابات در ایران است پس ساختارشکنی و قانونگریزی بیمعناست و به تعبیر مقام معظم رهبری که فرموده بودند: «اگر قرار بود در خیابانها بریزیم و تکلیف مشخص کنیم چرا انتخابات برگزار کردیم؟»، در انتخابات، آنچه از صندوق بیرون میآید فصلالخطاب است. به یقین برخوردهایی که پس از انتخابات رخ داد تمکین نکردن به قانون بود و در پی این مساله هم فضا تا حدودی احساسی شد که البته بدون شک از مدتها پیش از انتخابات پیرامون بحث تقلب برنامهریزیهایی هم شده بود. تقلبی در انتخابات صورت نگرفته بود چرا که سیستم کشور ایران به گونهای نیست که 11 میلیون تقلب در آن رخ دهد و هیچکس هم سندی برای تقلب نداشته باشد!
با توجه به خسارتهایی که در جریانات پس از انتخابات رخ داد، به نظر شما نحوه برخورد با متخلفان چگونه باید باشد؟
خسارتهایی که در این جریانات رخ داد 2 دسته بود؛ یکی خسارتهای مادی و دوم خسارتهای معنوی. خسارتهای مادی که بدون شک قابل جبران است اما خسارتهای معنوی همان حیثیت و آبروی انقلاب است که به نوعی در این جریانات خدشهدار شد، آن هم برای کشوری همانند جمهوری اسلامی ایران که در عرصه جهانی دارای پایگاه و جایگاه در افکار عمومی و جهانی است. به یاد دارم در نخستین سفرهای خارجی پس از انتخابات در الجزایر در جلسهای که با دولتمردان داشتیم، با توجه به اینکه مردم الجزایر نسبت به ایران سمپاتی قوی دارند و ایران را دوست دارند، به محض ورود به فرودگاه با استقبال بعضی از نمایندگان مواجه شدیم که آنها از همان دقایق ابتدایی نگرانی خود را نسبت به سرنوشت مملکت ما اعلام میکردند چرا که جمهوری اسلامی ایران سردمدار یک تفکر بزرگ استقلالطلبی و مبارزه با باطل در عرصه جهانی است. اگر به لحاظ فکری به عقبه جمهوری اسلامی ایران نگاه کنید تاثیر بسزایی در روحیه اینها داشته است و این جریانات باعث شد اثر منفی زیادی به ذهن آنها وارد شود و همین مسائل موجب خراب شدن وجهه جمهوری اسلامی ایران شد. در الجزایر در اجلاس مرتبطی که بینالمجالس اسلامی برگزار شد، همواره اینگونه بوده که کشور میزبان بیانیهای را تهیه میکند و کشورهای عضو تغییراتی میدهند و در نهایت بیانیه الجزایر محسوب میشود. در آن مطلب متوجه پاراگرافی با این عنوان شدم که «انتخابات را به ملت ایران تبریک میگوییم و از آنها میخواهیم وحدت خود را در مقابل توطئههای پیشبینی شده حفظ کنند»، به محض قرائت این جمله اعتراض خود را اعلام کردم و گفتم، انتخابات تبریک ندارد، نتیجه انتخابات تبریک دارد!! در این میان یکی از نمایندههای مجلس مصر که در جلسه حضور داشت در مقابل اعتراض من اعتراض کرد و گفت، نتیجه را تبریک نمیگوییم چرا که از آن بیاطلاع هستیم و نمیدانیم در آخر چه خواهد شد، در پاسخش گفتم، شما که ساز و کار کشور ایران را میدانید، وقتی میگویید ما انتخابات را تبریک میگوییم معنایش این است که نتیجه انتخابات هر چه که شد. و دوباره نماینده مصر اعتراض کرد و دوباره گفتم ایران یک کشور دارای دموکراسی است، از عوارض دموکراسی، اعتراض است. چون مردم رای دادند برای رای خود ارزش قائل هستند بنابراین حق اعتراض دارند، مجدداً نماینده مصر اعتراض کرد و باز گفتم ایران کشوری است که رئیسجمهورش همانند کشور مصر دائمی نیست که بخواهد 30 سال ریاست کند. در ایران هر 4 سال یکبار رئیسجمهور تغییر میکند. باز اعتراض کرد و من دوباره گفتم شما خود میدانید در دوره قبل انتخابات مصر رقیب آقای حسنی مبارک آقایی به نام ایمان نور بودند؛ آقای ایمان نور، با بیان اینکه من احمدینژاد مصر هستم یک میلیون رای آورد؛ شما با این آقا چکار کردید؟ گفت من او را نمیشناسم و نمیدانم ماجرا از چه قرار است. در جوابش گفتم بنده عضو کمیته حقوق بشر بینالمجالس در ژنو هستم و میدانم چه بلایی بر سر او آمده است. ایشان در زندان هستند. تصاویر شکنجههای ایشان را خانمش آورد و نشان داد و گناهش این بود که به نتیجه انتخابات اعتراض کرده بود، حال شما مقایسه کنید که شما چگونه برخورد کردید و ایران چگونه برخورد کرد؟ بعد از انور سادات بیش از 30 سال است که حسنی مبارک رئیسجمهور این کشور است. میخواهم این را بگویم که موسوی به قدری اشتباه کرد که حال باید پاسخگوی کشورهای اینچنینی باشیم! طبعاً کسانی که لطمه به نظام زدند، باید پاسخگو باشند.
وظیفه دستگاه قضا در مقابل اینها چیست؟
به هر حال وجهه نظام در عرصه بینالمللی با عملکرد اینها مورد چالش قرار گرفته است و این خسارت بزرگی است، علاوه بر خسارت مادی، به اعتماد عمومی مردم آسیب وارد شد و اگر در ریز قضایا ظریف شویم، شاهد بیان بحثهایی از قبیل تقلب از زبان افراد برجسته سیاسی خواهیم بود که همین مسائل خود بهانهای برای رسانههای بیگانه از قبیلBBC وVOA شد و سوءاستفادههایی با پخش تصاویر زشت برای ایران پدید آمد. به نحوی این فضا به زشتی چهره ایران منجر شد که گاهی اوقات که به مسافرتهای خارج از کشور میروم، تحمل فضا فقط برای چند روز برایم آسان است و پس از چند روز ظرفیتم پر میشود چرا که واقعیتها درباره ایران نادیده گرفته شده است و تصاویر به گونهای است که مخاطب تصور میکند هر روز در ایران خون و خونریزی، زندان و شکنجه است و این به نظر من به حیثیت جمهوری اسلامی ایران لطمه وارد کرد.
شما نماینده مجلس در کمیته ویژه بازداشتشدگان در کهریزک بودید، درباره این قضیه نظرتان را بفرمایید.
خوشبختانه یکی از خاصیتهای خوب نظام «خودترمیمی» است، یعنی در جایی که مرتکب خطا شد، در جهت ترمیم آن برخاست. این از ویژگیهای نظام جمهوری اسلامی ایران است. درباره قضیه کهریزک هم اشتباهاتی رخ داد و چندین مورد اشتباه هم رخ داد. بردن این گروه به کهریزک اشتباه بود و بعد از آن هم نوع برخورد بسیار زننده و تند بود و حتی طبق فرمایش مقام معظم رهبری منجر به تعطیلی کهریزک شد، اما زمانی بحث آزار جنسی از طرف یکی از کاندیداها مطرح شد که هیچیک از ما مطلع نبودیم زیرا نه نامهای به دست ما رسیده بود و نه گفته بودند،حتی چند روز قبل از انتشار این خبر با یکی از آقایان ملاقات داشتیم، صحبتی پیرامون این موضوع مطرح نکردند اما در همان موقع هم گفتیم که چنین مسالهای تحت هیچ شرایطی وجود ندارد. لازم است بگویم، حتی یکی دیگر از مسؤولان تحت عنوان تایید این موضوع شاهدی را نام برد. از او خواستیم که شاهد بیاید و گواهی دهد اما کسی نیامد. درباره این شایعه بررسیهای جامع داشتیم و بالاخره در جلسهای با حضور آقایان کاتوزیان و مطهری به اجماع رسیدیم که این قضیه منتفی است و اصلاً صحت ندارد، قضایایی مثل کتک زدن و کلاغپر گزارش شده بود اما این مساله اصلا صحت نداشت.
یکی از مواردی که در جریانات بعد از انتخابات بارز بود، دخالت انگلیس در این جریانات بود. با توجه به دستگیری دیپلماتهایی از این کشور، به نظر شما بهترین نحوه برخورد با این کشورها چیست؟
دستگیری دیپلمات فقط یک مورد وجود داشت که برای کشور سوئد بود و بعد از مدتی هم آزاد شد، اما حضور فیزیکی مهم نیست بلکه آنها پروژه داشتند که اگر یک کاندیدای خاص رای آورد، یعنی انتخابات سالم است؛ در غیر این صورت انتخابات درست نیست. به هر حال کسی که کاندیدا میشود باید احتمال بدهد که شاید بازنده میدان باشد. این کشورها بحث تقلب را در سطح رسانه به شکل گسترده مطرح کردند و بعد از انتخابات هم همین تئوری را در پیش گرفتند و با اعلام نتایج به خیابانها ریختند. موردی که پارسال در کوی دانشگاه مطرح شد، دقیقا همانند سال 78 بود یعنی یک اتفاق در فاصله 10 سال همانند هم انجام شد. 2 رسانه VOA و BBC در انتخابات بسیار فعال بودند. VOA صدای رسمی وزارت خارجه آمریکاست و بودجه خود را مستقیم از دولت اين كشور میگیرد. اما آیا میتوان پذیرفت که وزارت خارجه آمریکا یک شبکه فارسیزبان را تشکیل داده است تا اخبار سالم را به مردم ایران منعکس کند؟! واضح است این اخبار، اخبار جهتداری است و کاملا سادهنگری است که تصور کنیم VOAفقط یک سرویس اطلاعرسانی است بلکه پشت آن برنامهریزی وجود دارد و کاملا خط شعاری که انجام میشود مانند تفکر آنهاست. این کاملا مشخص است که آمریکاییها و انگلیسیها با برنامهریزی کاملا حساب شدهای وارد ماجرا شده بودند. اگر با دقت نگاه کنیم، میبینیم برای هر حادثهای اینها برنامهریزی کردند؛ از روز قدس گرفته تا روز 16 آذر و در نهایت 22 بهمن. آنها سعی کردند فضای 22 بهمن را به فضایی خلاف فضای نظام تبدیل کنند. سفیر انگلیس با نوشتن نامهای تلاش کرد تظاهر کند با ما دشمنی ندارد و با همین رویه تمام سوءاستفادهها را از شرایط موجود کرد. بعضی از کشورهای اروپایی هم نقش داشتند اما انگلستان مهمترین کشور بود.
بسیاری از نمایندگان طرح قطع همکاری با دولت انگلستان را مطرح کردند؛ بالاخره نتیجه این طرح چه شد؟
رئیس مجلس این بحث را به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ارجاع داد، در کمیسیون چندین جلسه برگزار شد و در حال حاضر هم در حال بررسی است. انگلیس سوابق سوئی در داخل کشور دارد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی تصور شد که انگلیس رفتار خود را تصحیح کند اما این اتفاق نیفتاد، به نظر من آمریکاییها در منطقه معطل هستند و جایگاه و پایگاه بافتی ندارند در صورتی که انگلیسیها اینگونه نیستند؛ دارای جایگاه هستند، به همین جهت معتقد هستیم آمریکاییها در ویترین عمل میکنند و این انگلیسیها هستند که در پشت صحنه فعالیت میکنند و در جهتدهیهای امنیتی- اطلاعاتی، سرویسهای انگلیسی دستیابیهای بیشتری دارند و بعضا آمریکاییها را با ارسال اطلاعات امنیتی اشتباه، فریب میدهند. اما ما باید در مقابل انگلیس چه کار کنیم؟ باید کار نمادین باشد؛ به طور مثال روابط را کاهش داده یا قطع کنیم یا بگوییم سفیر، کاردار بشود؛ که این کار خیلی هم نادرست نیست، اما کار اصولیتر چیست؟ این است که روابط با انگلیس را مدیريت کنیم.
مدیریت روابط با انگلیس یعنی چه؟
ایران از مولفه اقتصاد در روابط خارجی خود بهرهبرداری نمیکند، به این معنا که کشورهایی که بدترین رابطه سیاسی را با ما دارند، بهترین رابطه اقتصادی با آنها وجود دارد! با وجود اینکه طی سالهای اخیر تلاش شده است روند مبادلات اصلاح شود اما همچنان حجم بالایی از مبادلات تجاری با کشورهای انگلیس، فرانسه، ایتالیا و آلمان وجود دارد و این نشاندهنده این است که روابط اقتصادی ایران بدون ارتباط با روابط سیاسی در حال انجام است. یک بخش از ایرادات وارد را میتوان بر این دانست که بخش خصوصی و دولتی ما بدون داشتن مدیریت، روابط برقرار میکنند. مساله دیگر تحصیلات است. با وجود اینکه به ظاهر ما شاهد مخالفت با کشور انگلستان هستیم اما به کرات دیده شده که آقایان، فرزندان خود را برای ادامه تحصیل به کشور انگلستان فرستاده و در طول این 30 سال اگر آماری دقیق داده شود به وضوح میتوان دید که چقدر در عمل و سخن تناقض داشتهایم و با وجود نارضایتی از لندن،چند هزار نفر از جوانان ما به انگلستان رفته و بعد از پایان تحصیلات عدهای بازگشته و عدهای هم دیگر بازنگشتهاند. مساله سوم بحث معالجه است. در این قسمت هم اگر آمار دقیقی داده شود براحتی میتوان دید که بسیاری برای معالجه به انگلیس رفتهاند و آنها هم سرویسدهی خوبی در اختیار قرار دادهاند چرا که هدفشان درگیر کردن ما با امکانات خود بوده است پس به نوعی انگلیس در بافتهای ما حضور دارد. یا سمینارهای علمی زیادی برگزار شده است و افراد زیادی به این بهانه آنجا رفتهاند، ابتدا باید تمام این مسائل را به دقت بررسی کنیم و بعد بگوییم که کاهش روابط با انگلستان رافع مشکلات ایران است. باید در مرحله اول مدیریت روی روابط وجود داشته باشد. این بحث انشاءالله طی هفتههای آینده به مجلس بازمیگردد تا بر طبق جمعبندی کمیسیون گزارش داده شود.
به نظر شما فرمایشات مقام معظم رهبری پس از انتخابات در ساماندهی اوضاع جامعه تا چه حد موثر بود؟
نوع رفتار رهبری پس از انتخابات از جامعیت زیادی برخوردار بود. پس از ایجاد شبهه در نتایج انتخابات، مقام معظم رهبری فرمودند: «همه در چارچوب قانون اعتراضات خود را مطرح کنند». ایشان نفی اعتراض نکردند و حرکت والایی که ایشان انجام دادند دیدار با کاندیداهای حاضر در انتخابات بود. از هر ستاد 4 نفر را دعوت کردند و در مجموع با 20 نفر جلسه را گذاشتند و از آنها خواستند بدون هیچ ملاحظهای حرف خود را بگویند، بعضی از آنها سکوت کردند و بعضی دیگر به قدری با صراحت حرف زدند که بعضاً موجب دلخوری هم شد، اما اصل مطلب این است که هیچ یک حرفی دال بر تقلب در انتخابات نزدند. البته حرفی نداشتند که بیان کنند چرا که خود هم میدانستند تقلب نوعی بهانهتراشی است. دلایل آنها مسائلی مثل نحوه توزیع سهام عدالت و رفتار صدا و سیما در قبل از انتخابات بود و اینکه آراي بعضی از صندوقها بیش از صددرصد جمعیت واجد شرايط شركت در انتخابات بوده است. پس از بررسی، نتیجه این بود که در یکی از مناطق شمیران، بیش از 60 درصد آرا برای آقای موسوی بود که میتوان گفت این واضح است چرا که روز برگزاری انتخابات روز جمعه بود و معمولاً تمایلات مردم در روزهای تعطیل رفتن به مکانهای خوش آب و هواست. بنده نمیخواهم درست یا اشتباه بودن این حرف را بیان کنم بلکه میخواهم بگویم تنها دلیلی که به نوعی میتوانستیم روی آن تامل کنیم همین یک مورد بود. بلافاصله بعد از انتخابات مطرح کردیم 28 نفر عضو کمیسیون امنیت ملی هستند و هر کدام در یک شهر حضور دارند و اکثراً استاندارها را میشناسند و بسیاری از آنها در انتخابات دخیل بودند، این از محالات است که اگر تقلبی بوده باشد، آنها از ما مخفی کنند؛ آن هم تقلب 11 میلیونی! چرا که به نوعی ما نماینده و امین مردم هستیم و حتماً اگر خطایی بود از چشم فرمانداران دور نمیماند و مطلع میشدیم. پس از آن جلسهای که رهبر معظم انقلاب با کاندیداها دیدار کردند، حضور یکی از این آقایان رفتیم؛ یکی از دلایلش برای تقلب در نتایج انتخابات این بود که مگر میشود در فلان روستایی که نماینده مردم بودم و با خصوصیات آنها آشنا هستم، آقای کروبی بدون رای باشند؟! در صورتی که این مصداقها اصلاً درست نیست، حتی بسیاری از ما هم همین گونه بودیم. بارها پیش آمده که در شهر خود آرای بالایی داشتهایم اما در دوره بعدی بدون رای بودیم و این مساله کاملاً طبیعی است و نمیتوان در آن شک کرد. به جهت بروز چنین حرفهایی در دل جامعه بود که رهبری خواستار بررسی مجدد از شورای نگهبان برای شمارش آرا در مدت 5 روز شدند و حتی از نمایندگان کاندیداها خواستند که شکایات خود را بیان کنند اما هیچ شکایتی مبنی بر تقلب ارسال نشد، حتی به صورت مکتوب هم شکایتی که دلالت بر ابطال انتخابات داشته باشد ارسال نشد، واقعاً نمیدانم با این وجود انتظار برخی برای اعلام ابطال انتخابات از طرف رهبری چه بود؟ سوالی که در ذهنم آمد، این بود که یکی از آقایان کف مطالبه خود را ابطال در انتخابات مطرح میکرد! اما این مطالبه چیست؟! رهبری تمام مسیر را از ابتدا با دقت و درستی بررسی کردند اما خلافی در جهت مسیر دیده نشد، حتی بعد از انتخابات هم مسیر رهبر معظم انقلاب با ملاطفت بود، ایشان درباره هر قسمت اگر لزوم بر تذکر دیدند دریغ نکردند و به صراحت انتقادات خود را بیان کردند و اگر احساس کردند در مناظرات به کسی جفا شده است صادقانه نهایت دفاع خود را انجام دادند. در نهایت بهترین روش این بود که همه پس از شنیدن خطبههای تاریخی نماز جمعه پس از انتخابات، بیانات ایشان را فصلالخطاب میپذیرفتند اما متاسفانه این اتفاق رخ نداد. اگر بخواهیم بین حضرت امام و رهبری مقایسهای انجام دهیم، زمان حضرت امام اگر کسی در مقابل نظام ایستادگی میکرد، ایشان میفرمودند حفظ نظام از واجبات است و برخورد تندی میکردند اما رهبری با وجود تمام بیحرمتی به نظام صبوری کردند و فرمودند تمام هتکحرمتها از سر غفلت و کوتاهی است نه از سر دشمنی و نفاق، این سخن نشاندهنده تدبیر رهبری یعنی جذب حداکثری است، مسیر ایشان جذب بود، اما بیانیههایی که از سوی آقای موسوی صادر میشد، بسیار تحریککننده بود و نهایتا مسیر را عوض کرد.
راهپیمایی 9 دی و 22 بهمن را در خاموش کردن قضایا تا چه حد موثر میدانید؟
حوادث روز عاشورا دلهای بسیاری را محزون کرد. امام حسین(ع) یک واقعیت همیشه جاوید است و همواره پرچم سیدالشهدا(ع) در فراز دلهای مردم ایران به اهتزاز درآمده است. همه مردم حتی برادران اهل تسنن و مسیحیان هم احترام ویژهای برای امام حسین(ع) قائل هستند. این ارادت گاهی در برخی از آدمهای یهودی و کلیمی هم دیده شده است. پس از آزرده شدن دلهای مومنین در روز عاشورا، مردم به نشانه اعتراض، راهپیمایی 9 دی را برگزار کردند. راهپیمایی 22 بهمن پارسال از جنسی دیگر بود، هر ساله کسانی که در راهپیمایی حضور دارند به دلایلی به پیمودن راه تا انتهای مسیر ادامه نمیدهند اما امسال یک انگیزه و جوششی مردم را به پیمودن راه تا انتهای مسیر ترغیب کرد. این راهپیماییها نشان داد که مردم به آرمانهای امام و رهبری و ولایت فقیه کاملاً وفادارند. صداقت، دلسوزی و اخلاص در کلام رهبری برای این حضور چشمگیر بسیار تاثیرگذار بود. 9 دی و 22 بهمن سرآغاز حرکت خوبي بود که همه در کنار یکدیگر به رهبری و قانون اساسی وفاداری خود را ثابت کنند.
پس از روی کار آمدن دول نهم و دهم، شاهد پیشرفتهای چشمگیری در جمهوری اسلامی ایران هستیم، بویژه اخیراً با ناوشکن جماران، نظر شما در این باره چیست؟
ایران باید به خود ببالد، چرا که روزی در این کشور نخستوزیران شاه میگفتند ایرانی عرضه ساخت لولهنگ (آفتابه) را هم ندارد اما به لطف خدا و برکت انقلاب اسلامی، ایران به یک خودباوری رسیده و توانسته پیشرفتهای قابل توجهی را داشته باشد. با توجه به تحریمهای دشمن، گامهای بلندی را برداشته و با وجود زمان اندکی که از انقلاب و 8 سال دفاع مقدس میگذرد، توانسته گامهای ابتدایی را در جهت پیشرفت بردارد. همانطور که آمار نشان میدهد، برای نخستینبار بود که در سال 1387 ایران توانست یک درصد از علم دنیا را تولید کند. وزن ایران بیش از این یک درصد است اما در آغاز مسیر هستیم. اخیراً با حضور مقام معظم رهبری، ناوشکن جماران در مدار قرار گرفت که با پیامهای بسیار زیادی برای دنیا همراه بود. به غیر از این هم در بحث ماهواره توانستیم ماهواره امید را به فضا بفرستیم و پس از آن هم چندین ماهواره را به مدار فرستادیم و برای نخستینبار ایران ماهواره با موجود زنده به هوا پرتاب کرد. در کنار این، در بخش مربوط به انرژی هستهای، درباره غنیسازی هیچگاه تصور نمیکردیم به سرعت بتوانیم مسیر را شروع کنیم و موفق باشیم. اگر از آمار دیگران هم بخواهیم استفاده کنیم، آقای آمانو، مدیرکل آژانس هستهای میگوید رئیسجمهور ایران 7 فوریه اعلام کرد ما میخواهیم این کار را انجام دهیم و 8 فوریه نامه نوشتند که به 8/19درصد غنیسازی دست پیدا کردهایم. این آمار در منظر تمام مردم است و اینکه ایران از تولیدکنندگان آب سنگین در دنیاست در مقابل دید همگان است و همه این صعودها لطف خداوند است که شامل حال ما شده است.
با توجه به اینکه شما عضو کمیسیون دفاعی کشور هستید، ایران از نظر دفاعی در چه وضعی قرار دارد؟
وضع دفاعی در یک بخش مربوط به تجهیزات است که به لطف خدا ایران براحتی میتواند اقلام دفاعی را صادر کند، در بخش دیگر به میزان صادرات مربوط میشود که قابلیت بالایی داریم، در بخش نیروی انسانی، نیروهای با انگیزه زیادی داریم که حتی بسیاری از ارتشهای حرفهای چنین نیروهای با انگیزهای را ندارند. نیروهای ما با مفهوم شهادت خو گرفتهاند و جوانان تا آخرین مرحله تقدیم جان را با جان و دل میپذیرند. اینکه دشمن همواره حمله به ایران را مطرح اما هیچگاه جرات این کار را ندارد نشان از وضعیت دفاعی بالای ایران است؛ اگرنه تا به امروز صد بار این کار را کرده بود. دشمن خود میداند که جرات کوچکترین حرکتی را علیه ایران ندارد.
نظر شما درباره صحبت آقای احمدینژاد و سیدحسن نصرالله درباره اینکه اگر این بار اسرائیل تعرضی داشته باشد کارش یکسره است، چیست؟
رژیم جعلی صهیونیستی در طول این 63 سالی که از تولد نامشروعش میگذرد به اندازه امروز، ضعیف و ضربهپذیر نبوده است. این رژیم در مقابل غزه کوچک و بی پناه قدرت پیروزی نداشت، بنابراین در مقابل یک قدرت منطقهای به نام جمهوری اسلامی ایران با تجهیزات و امکانات پیشرفته و عقبهای که در دنیا دارد، حتماً شکست خواهد خورد و به دنبال آن کوچکترین حرکت رژیم صهیونیستی برایش گران تمام خواهد شد. اگر رژیم صهیونیستی قصد کوچکترین اقدامی در جهت ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران را داشته باشد این بار دیگر کار با پوست نیست و مستقیم به استخوان برخورد میکند.
ماجرای باغ قلهک را برایمان بیان کنید؟
پرونده این باغ باید از ناحیه وزارت امور خارجه و دستگاه قضا پیگیری شود. اسناد این باغ نشان میدهد که باغ ایرانی است و ناصرالدین شاه این باغ را به عنوان حق انتفاع به آنها داده است، یعنی آنها نقش یک مستاجر را داشتند همه در مقابل حق انتفاع پول میگیرند اما آن زمان این باغ به صورت رایگان در اختیار آنها بود و این دلیل بر ملکیت نیست و به نظر میرسد دستگاه قضایی ما باید با جدیت عمل کند و در مقابل انگلیسیها هم باید اسناد خرید خود را نشان دهند اما آنها هیچ اسنادی دال بر مالکیت ندارند بلکه فقط به آنها گفته شده از آن باغ استفاده کنند.