8
برای بررسی ماهیت این توافقنامه راهبردی میان مسکو و تهران و تأثیرات آن بر کیفیت روابط دو کشور در حوزههای مختلف با توجه به نظم کنونی جهان، خبرنگار مهر با «کاظم جلالی» سفیر ایران در روسیه گفتگویی انجام داده که متن کامل آن در ادامه میآید:
با توجه به اهمیت توافقنامه جامع میان ایران و روسیه و وضعیت این دو بازیگر در عرصه بینالمللی و همچنین منطقه، میتوان انتظار تحقق تمامی بندها را داشت؟
این معاهده، مبنای حقوقی و مفهومی روابط ایران و روسیه است که شاکله تعاملات دو کشور در همه جنبههای روابط را برای حداقل دو دهه آینده شکل میدهد. در دنیای کنونی که به سرعت رو به توسعه و تسهیل مراودات و مبادلات میان کشورهاست، ما باید مبانی حقوقی را هر چه بیشتر گسترده و فراگیرتر کنیم و این سند این ظرفیت را دارد که همه جوانب روابط را در برگیرد.
اما این یک موافقتنامه اجرایی نیست، این در واقع نقشه راه و موتور محرک پیشبرد مناسبات بر مبنای اراده سیاسی دو کشور است، لذا بر اساس این معاهده، باید کارشناسان دو طرف ظرفیتهای جدید همکاری و سلسله اقدامات اجرایی را بویژه در حوزههای اقتصادی، تجاری، انرژی، پولی و بانکی و سرمایه گذاری تعریف کرده و اسناد عملیاتی و بخشی را تدوین کنند.
با وجود تلاطم در حوزه پیرامونی و بینالمللی، اما ایران و روسیه به عنوان کشورهای مستقل، با ثبات و تأثیرگذار، توان عملیاتی پیشبرد مناسبات را بر اساس مفاد این سند دارند. ضمن اینکه پیوند این سند با دیگر ظرفیتهای همکاری بویژه در قالب اتحادیه اوراسیایی، شانگهای و بریکس، فرصت مناسبی را برای دو کشور فراهم کرده که در تاریخ معاصر مناسبات ایران و روسیه بی سابقه بوده است، ما وظیفه داریم از این فرصت در راستای تأمین رفاه و امنیت مردمان دو کشور استفاده کنیم.
از آنجایی که ایران و روسیه روابط خود را به سمت نهادگرایی پیش بردند که عضویت ایران در شانگهای و بریکس و همچنین اتحادیه اقتصادی اوراسیا در این راستا قابل ذکر هستند، میتوان چنین قراردادی را پیشران روابط تجاری بین این دو کشور دانست، به طوری که تحریمها را نیز تحت تأثیر قرار دهد؟
همکاریهای ایران و روسیه در سازوکارهای منطقهای و بینالمللی فراتر از تلاش برای افزایش تجارت و مراودات اقتصادی است. جهان اسیر یکجانبهگرایی افسارگسیخته آمریکا شده است و این کشور تلاش دارد با استفاده سازوکارهای حقوقی و نهادهایی همانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، که توسط غرب پایهریزی شده و مدیریت میشود، سلطه و یکجانبهنگری خود را تحکیم و تعمیق بخشد و استفاده از ابزار تحریم یکی از راههای مقابله با کشورهای ناهمسو با جریان غالب است.
این در حالی است که بسیاری از کشورهای مستقل جهان، این روند را ناعادلانه و نامتناسب با وضعیت کنونی جهان میدانند و به دنبال چندجانبه گرایی در نظام بینالمللی هستند. در واقع گروه بریکس و سازمان شانگهای بستر و مسیری برای عبور از یکجانبه گرایی و استقرار چندجانبه گرایی است و طبیعتاً نهادهایی همانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا نیز در سرعت بخشیدن به این روند نقش مؤثری دارند.
با این نگاه، هدف غایی نهادهای مذکور، ایجاد تغییرات بنیادین در مناسبات جهانی است و طبیعتاً در نتیجه این نگاه، همکاری ایران و روسیه در این سازمانها نه تنها منجر به توسعه مناسبات اقتصادی و تجاری دو کشور و بیاثر کردن تحریمهای آمریکا خواهد شد بلکه چنانچه دکتر پزشکیان در سفر اخیرشان به مسکو بیان کردند، تهران، مسکو و پکن با همکاری همدیگر قادر خواهند بود آمریکا را نیز تحریم کنند.
قدرت رسیدن ترامپ است که همگرایی و همکاری بیش از پیش ایران و روسیه را نشان میدهد. آیا چنین همکاری بلند مدت و جامعی میتواند در راستای مخالفت با نظم یکجانبه غربی فهم شود؟
از دو منظر سیاسی میتوان به سوال مهم شما پاسخ داد، اول اینکه از منظر واقعگرایی ساختاری و اینکه در شرایط حاضر، نظم جهانی با مدل و الگوی غربی با محوریت آمریکا در حال زوال است. تحولات و روندهای راهبردی جهانی در سال ۲۰۲۴، به وضوح نشان میدهد که سیستم جهانی وارد یک مرحله گذار ساختاری از یک نظم «تکقطبی» به نظمی با مختصات «چندقطبی» شده است.
افزایش نبردهای بزرگ در مناطق مهم جهانی، جنگ اقتصادی و متعاقب آن اتخاذ راهبرد تحریم (ابزاری غیرقانونی برای اعمال فشار بر دولتها و ملتها)، جنایت علیه بشریت و وقوع نسلکشی در غزه و لبنان، معضل پناهجویان و آوارگان در سوریه، مسائل زیستمحیطی، ناامنی در قلمروهای اقتصاد، سلامت، انرژی و غذایی، بهدوران «جهانیشدن با الگوی آمریکایی»، پایان داده است.
بیتردید، این تحول تاریخی در جغرافیای قدرت که با ماهیتی اقتصادی و ژئواکونومیک شروع شده است، …
با توجه به اهمیت توافقنامه جامع میان ایران و روسیه و وضعیت این دو بازیگر در عرصه بینالمللی و همچنین منطقه، میتوان انتظار تحقق تمامی بندها را داشت؟
این معاهده، مبنای حقوقی و مفهومی روابط ایران و روسیه است که شاکله تعاملات دو کشور در همه جنبههای روابط را برای حداقل دو دهه آینده شکل میدهد. در دنیای کنونی که به سرعت رو به توسعه و تسهیل مراودات و مبادلات میان کشورهاست، ما باید مبانی حقوقی را هر چه بیشتر گسترده و فراگیرتر کنیم و این سند این ظرفیت را دارد که همه جوانب روابط را در برگیرد.
اما این یک موافقتنامه اجرایی نیست، این در واقع نقشه راه و موتور محرک پیشبرد مناسبات بر مبنای اراده سیاسی دو کشور است، لذا بر اساس این معاهده، باید کارشناسان دو طرف ظرفیتهای جدید همکاری و سلسله اقدامات اجرایی را بویژه در حوزههای اقتصادی، تجاری، انرژی، پولی و بانکی و سرمایه گذاری تعریف کرده و اسناد عملیاتی و بخشی را تدوین کنند.
با وجود تلاطم در حوزه پیرامونی و بینالمللی، اما ایران و روسیه به عنوان کشورهای مستقل، با ثبات و تأثیرگذار، توان عملیاتی پیشبرد مناسبات را بر اساس مفاد این سند دارند. ضمن اینکه پیوند این سند با دیگر ظرفیتهای همکاری بویژه در قالب اتحادیه اوراسیایی، شانگهای و بریکس، فرصت مناسبی را برای دو کشور فراهم کرده که در تاریخ معاصر مناسبات ایران و روسیه بی سابقه بوده است، ما وظیفه داریم از این فرصت در راستای تأمین رفاه و امنیت مردمان دو کشور استفاده کنیم.
از آنجایی که ایران و روسیه روابط خود را به سمت نهادگرایی پیش بردند که عضویت ایران در شانگهای و بریکس و همچنین اتحادیه اقتصادی اوراسیا در این راستا قابل ذکر هستند، میتوان چنین قراردادی را پیشران روابط تجاری بین این دو کشور دانست، به طوری که تحریمها را نیز تحت تأثیر قرار دهد؟
همکاریهای ایران و روسیه در سازوکارهای منطقهای و بینالمللی فراتر از تلاش برای افزایش تجارت و مراودات اقتصادی است. جهان اسیر یکجانبهگرایی افسارگسیخته آمریکا شده است و این کشور تلاش دارد با استفاده سازوکارهای حقوقی و نهادهایی همانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، که توسط غرب پایهریزی شده و مدیریت میشود، سلطه و یکجانبهنگری خود را تحکیم و تعمیق بخشد و استفاده از ابزار تحریم یکی از راههای مقابله با کشورهای ناهمسو با جریان غالب است.
این در حالی است که بسیاری از کشورهای مستقل جهان، این روند را ناعادلانه و نامتناسب با وضعیت کنونی جهان میدانند و به دنبال چندجانبه گرایی در نظام بینالمللی هستند. در واقع گروه بریکس و سازمان شانگهای بستر و مسیری برای عبور از یکجانبه گرایی و استقرار چندجانبه گرایی است و طبیعتاً نهادهایی همانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا نیز در سرعت بخشیدن به این روند نقش مؤثری دارند.
با این نگاه، هدف غایی نهادهای مذکور، ایجاد تغییرات بنیادین در مناسبات جهانی است و طبیعتاً در نتیجه این نگاه، همکاری ایران و روسیه در این سازمانها نه تنها منجر به توسعه مناسبات اقتصادی و تجاری دو کشور و بیاثر کردن تحریمهای آمریکا خواهد شد بلکه چنانچه دکتر پزشکیان در سفر اخیرشان به مسکو بیان کردند، تهران، مسکو و پکن با همکاری همدیگر قادر خواهند بود آمریکا را نیز تحریم کنند.
قدرت رسیدن ترامپ است که همگرایی و همکاری بیش از پیش ایران و روسیه را نشان میدهد. آیا چنین همکاری بلند مدت و جامعی میتواند در راستای مخالفت با نظم یکجانبه غربی فهم شود؟
از دو منظر سیاسی میتوان به سوال مهم شما پاسخ داد، اول اینکه از منظر واقعگرایی ساختاری و اینکه در شرایط حاضر، نظم جهانی با مدل و الگوی غربی با محوریت آمریکا در حال زوال است. تحولات و روندهای راهبردی جهانی در سال ۲۰۲۴، به وضوح نشان میدهد که سیستم جهانی وارد یک مرحله گذار ساختاری از یک نظم «تکقطبی» به نظمی با مختصات «چندقطبی» شده است.
افزایش نبردهای بزرگ در مناطق مهم جهانی، جنگ اقتصادی و متعاقب آن اتخاذ راهبرد تحریم (ابزاری غیرقانونی برای اعمال فشار بر دولتها و ملتها)، جنایت علیه بشریت و وقوع نسلکشی در غزه و لبنان، معضل پناهجویان و آوارگان در سوریه، مسائل زیستمحیطی، ناامنی در قلمروهای اقتصاد، سلامت، انرژی و غذایی، بهدوران «جهانیشدن با الگوی آمریکایی»، پایان داده است.
بیتردید، این تحول تاریخی در جغرافیای قدرت که با ماهیتی اقتصادی و ژئواکونومیک شروع شده است، …