3
سردمداران اسرائیل علاوه بر اینکه بارها مردم ایران را مخاطب قرار داده و از آنها میخواهند بر علیه کشور خود اقدام کنند، همواره تلاش دارند که ایران را به عنوان یک کشور ضد یهودی معرفی کنند. این در حالی است که در تاریخ چند هزارساله ملتهای منطقه، این ایران بود که یهودیها را نجات داد. اکنون نیز یهودیان زیادی در ایران در حال زندگی هستند، در پارلمان ایران نماینده دارند و در کنسیههای خود آزادانه عبادت میکنند. نظر شما در این رابطه چیست؟
شما این حرفها را باور میکنید؟ شعاری که من در دنیا دادهام این است که ما ضد هیچکس نیستیم. ما با ظلم و جنایت مخالفیم و با کسانی که زور دارند و زور میگویند و منابع و امکانات و ثروتهای کشورهای فقیر را غارت میکنند، مخالفیم.
از نظر اعتقادی معتقدیم تمام ادیان الهی از طرف خدا آمده و قابل احترام هستند. ما همانگونه که به پیامبر خودمان اعتقاد داریم، به حضرت موسی (ع) و حضرت مسیح (ع) هم اعتقاد داریم، مگر میتوانیم یهودستیز باشیم؟ برای اینکه پیامبر آنها حضرت موسی است. مگر میتوانیم با مسیحیت در ستیز باشیم، در حالی که حضرت مسیح را پیامبر خدا و راهش را راه خدایی میدانیم؟
دعوا سر مسائل دنیا است، دعوایی در میان ادیان وجود ندارد. همه ادیان میگویند در برابر ظلم سر خم نکنید، اسیر قدرتها و زور و ریا و نیرنگ و دروغ نشوید، هر دینی به زبانی این را میگوید، اما همه یک حرف میزنند؛ عدالت، انصاف، حق، جز این چیزی در ادیان نیست و اینکه دعوا نکنند و با همدیگر با انصاف و مهربانی برخورد کنند.
پیام حضرت مسیح مهربانی و گذشت بود و کسانی که مدعی پیروی از حضرت مسیح هستند، این را باید در عمل و زندگی پیاده کنند. ما وقتی میگوییم «بسم الله الرحمن الرحیم» یعنی رحمت برای همه مردم، چه مسلمان و کافر و اینکه با همه با رحمت و مهربانی رفتار شود. عدهای که به نام اسلام داعشی میشوند و انسان میکشند، مسلمان نیستند، چون اگر مسلمان بودند، آدم نمیکشتند. هیچ مجوزی برای تجاوز به حقوق دیگران در هیچ دینی وجود ندارد، بلکه اینها ساخته ذهنیتهایی است که آدمها درست میکنند و مسیرهای خلافی که در پیش گرفتهاند. ما با همه ادیان برادر و دوستیم و همه را از طرف خدا میدانیم و به همه آنها احترام میگذاریم. همه این ادیان در ایران، هم نماینده دارند و زندگی میکنند و هم حق و حقوقشان برجاست. هم اکنون هم با روندی که در کشور در پیش گرفتهایم، آنها میتوانند در تمام سیاستها و تصمیمگیریها مشارکت و مداخله و به کشور کمک کنند.
با این حساب نمیتوانیم اختلافی داشته باشیم، اختلاف زمانی است که کسی حرف ناحق و نادرستی را بگوید، هیچ دینی از پیروانش نپذیرفته است که حرف نادرست را بپذیرند. گفتهاند حرف درست را بپذیرید، این حرف درست را از هر دینی هم بگویند قابل قبول است، حرف درست، درست است و من نمیتوانم به عنوان مسلمان در برابر حرف درست بایستم. دستور بر این است که اگر کسی راه و حرف و مسیر درست را نشان داد، اطاعت کنم و آن را بپذیرم.
سوال بعدی بنده در ارتباط با تحولات اخیر در منطقه و تلاش آمریکاییها برای بیثباتی در مرزهای ایران است. دولت سوریه به رغم تلاشهای ایران و روسیه و به خاطر امتناع مردم این کشور از دفاع از سرزمینشان سقوط کرد و به میدان جنگ و بیثباتی تبدیل شده است. در ارمنستان و ترکیه نیز به رغم روابط خوب با ایران، اقدامات و دسیسههایی علیه شما در حال شکلگیری است، این تحولات را چگونه ارزیابی میکنید و چه پیامدهایی میتواند برای آینده منطقه داشته باشد؟
بر مبنای همان بحثی که من پیش از این خدمت شما گفتم، دعوا بر سر حق و باطل و عدل و بیعدالتی است. وقتی حق گروه و قوم و جنسیت و جامعهای نادیده گرفته شود و نسبت به آنها با بیانصافی و بیعدالتی رفتار شود، آنها هم نخواهند پذیرفت، حتی اگر ادعا شود که آدم خوبی هستیم و حق با ماست.
وظیفه ما به عنوان حاکمیت، به عنوان پدر، رئیس اداره یا حاکم این است که جایگاه هر کسی را بر اساس توانمندیاش، مستقل از دین و باور و اعتقادش به او بدهیم و او را در آن جایگاه بپذیریم. اگر توانستیم به اینجا برسیم، تصور میکنم دعوا و خونریزی از بین میرود. مشکل این است که فردی میخواهد بر پست و جایگاهی مالکیت یابد که حقش نیست، یا کسی حقش خورده شده و دعوا میکند و اینگونه است که دعوا ادامه مییابد.
شما این حرفها را باور میکنید؟ شعاری که من در دنیا دادهام این است که ما ضد هیچکس نیستیم. ما با ظلم و جنایت مخالفیم و با کسانی که زور دارند و زور میگویند و منابع و امکانات و ثروتهای کشورهای فقیر را غارت میکنند، مخالفیم.
از نظر اعتقادی معتقدیم تمام ادیان الهی از طرف خدا آمده و قابل احترام هستند. ما همانگونه که به پیامبر خودمان اعتقاد داریم، به حضرت موسی (ع) و حضرت مسیح (ع) هم اعتقاد داریم، مگر میتوانیم یهودستیز باشیم؟ برای اینکه پیامبر آنها حضرت موسی است. مگر میتوانیم با مسیحیت در ستیز باشیم، در حالی که حضرت مسیح را پیامبر خدا و راهش را راه خدایی میدانیم؟
دعوا سر مسائل دنیا است، دعوایی در میان ادیان وجود ندارد. همه ادیان میگویند در برابر ظلم سر خم نکنید، اسیر قدرتها و زور و ریا و نیرنگ و دروغ نشوید، هر دینی به زبانی این را میگوید، اما همه یک حرف میزنند؛ عدالت، انصاف، حق، جز این چیزی در ادیان نیست و اینکه دعوا نکنند و با همدیگر با انصاف و مهربانی برخورد کنند.
پیام حضرت مسیح مهربانی و گذشت بود و کسانی که مدعی پیروی از حضرت مسیح هستند، این را باید در عمل و زندگی پیاده کنند. ما وقتی میگوییم «بسم الله الرحمن الرحیم» یعنی رحمت برای همه مردم، چه مسلمان و کافر و اینکه با همه با رحمت و مهربانی رفتار شود. عدهای که به نام اسلام داعشی میشوند و انسان میکشند، مسلمان نیستند، چون اگر مسلمان بودند، آدم نمیکشتند. هیچ مجوزی برای تجاوز به حقوق دیگران در هیچ دینی وجود ندارد، بلکه اینها ساخته ذهنیتهایی است که آدمها درست میکنند و مسیرهای خلافی که در پیش گرفتهاند. ما با همه ادیان برادر و دوستیم و همه را از طرف خدا میدانیم و به همه آنها احترام میگذاریم. همه این ادیان در ایران، هم نماینده دارند و زندگی میکنند و هم حق و حقوقشان برجاست. هم اکنون هم با روندی که در کشور در پیش گرفتهایم، آنها میتوانند در تمام سیاستها و تصمیمگیریها مشارکت و مداخله و به کشور کمک کنند.
با این حساب نمیتوانیم اختلافی داشته باشیم، اختلاف زمانی است که کسی حرف ناحق و نادرستی را بگوید، هیچ دینی از پیروانش نپذیرفته است که حرف نادرست را بپذیرند. گفتهاند حرف درست را بپذیرید، این حرف درست را از هر دینی هم بگویند قابل قبول است، حرف درست، درست است و من نمیتوانم به عنوان مسلمان در برابر حرف درست بایستم. دستور بر این است که اگر کسی راه و حرف و مسیر درست را نشان داد، اطاعت کنم و آن را بپذیرم.
سوال بعدی بنده در ارتباط با تحولات اخیر در منطقه و تلاش آمریکاییها برای بیثباتی در مرزهای ایران است. دولت سوریه به رغم تلاشهای ایران و روسیه و به خاطر امتناع مردم این کشور از دفاع از سرزمینشان سقوط کرد و به میدان جنگ و بیثباتی تبدیل شده است. در ارمنستان و ترکیه نیز به رغم روابط خوب با ایران، اقدامات و دسیسههایی علیه شما در حال شکلگیری است، این تحولات را چگونه ارزیابی میکنید و چه پیامدهایی میتواند برای آینده منطقه داشته باشد؟
بر مبنای همان بحثی که من پیش از این خدمت شما گفتم، دعوا بر سر حق و باطل و عدل و بیعدالتی است. وقتی حق گروه و قوم و جنسیت و جامعهای نادیده گرفته شود و نسبت به آنها با بیانصافی و بیعدالتی رفتار شود، آنها هم نخواهند پذیرفت، حتی اگر ادعا شود که آدم خوبی هستیم و حق با ماست.
وظیفه ما به عنوان حاکمیت، به عنوان پدر، رئیس اداره یا حاکم این است که جایگاه هر کسی را بر اساس توانمندیاش، مستقل از دین و باور و اعتقادش به او بدهیم و او را در آن جایگاه بپذیریم. اگر توانستیم به اینجا برسیم، تصور میکنم دعوا و خونریزی از بین میرود. مشکل این است که فردی میخواهد بر پست و جایگاهی مالکیت یابد که حقش نیست، یا کسی حقش خورده شده و دعوا میکند و اینگونه است که دعوا ادامه مییابد.